:: من رأي نميدهم، تو رأي نميدهي ... اما او رأي ميدهد! رأي ميدهد و آن كسي كه من نميخواهمش، تو نميخواهيش اما او ميخواهدش رييس جمهور ميشود و آب هم از آب تكان نميخورد و بعد بلاي تكراري اين ساليان، دگرباره بر سر من و تو هوار ميشود و رشتههاي سرشته، پنبه. آن روز احمقيم اگر بناليم از آنكه در اين ديار، دموكراسي و آزادي كيمياست چرا كه فرصت امروز را –هرچند ناچيز و اندك- به سودايي خام، فروختهايم... امروز «من» و «تو» بايد با هم باشيم، تا «او» برايمان تصميم نگيرد... امروز، من و تو بايد «ما» باشيم، وگرنه عرصه را براي هميشه به «آنها» باختهايم...
من رأي ميدهم، او هم رآي ميدهد... تو را اما نميدانم... رأي ميدهي آيا؟