پاورقي

حاشيه‌اي بر اتفاقات معمولي

:: جنگ پشه با حبشه، مي‌خواد بشه، مي‌خواد نشه!
امروز ملت ما با يه تأخير فاز دو-سه ماهه نسبت به بقيه مردم دنيا، رفتن كه عليه جنگ راهپيمايي كنن ... دقت كنيد: عليه جنگ! و نه به دفاع از هيچكدوم از طرفين درگير ... (البته با اين فرض كه مردم عراق، جزو طرفين درگير نيستن بلكه نخودي تشريف دارن!)
والا راستش من همچين از اين قضيه دل خوشي ندارم. بنظر شما چطور همه جاي دنيا مردم، خودشون خودجوش ريختن وسط خيابون، اما اينجا تا قضيه رسمي و حكومتي نشد، كسي از جاش جُم نخورد؟ ... خوب معلومه، واسه اينكه هيچكس هنوز خاطره سياه جنگ هشت ساله اين مرتيكه الدنگ پدرسوخته با مارو يادش نرفته. اگه خاطر شريفتون باشه، اين ملت مظلوم! عراق هم همونايي هستن كه اونموقع، سفت پشتش وايساده بودن. مگه جووناي مارو كي كشت؟ از مريخ كه آدم نياورده بودن؛ همين ملت رنجديده و ستمكش فعلي عراق بودن؛ همين بدبختا كه الان نون گيرشون نمياد بخورن و صداي گلوله و انفجار، آسايش ازشون گرفته. وقتي سربازاي اسير ما رو توي شهرها مي‌گردوندن؛ همين ملت پابرهنه! و مظلوم! تُف به صورت اسراي بي پناه ما مينداختن، و با سنگ به سر و صورتشون مي‌زدن. حالا هم كه تخت نشستن و آمريكا داره مفت و مجاني، سايه اين مرتيكه دَبَنگ مفت‌خور رو از سرشون كم مي‌كنه. كي ميگه وضعشون از ايني كه هست بدتر ميشه؟ ما داريم سر يه قبري گريه مي‌كنيم كه مرده توش نيست! ما رو انداختن جلو كه غصه ملت عراق رو بخوريم. بخدا، به پير به پيغمبر اونا غصه خوردن ندارن. هم به اين دليلهايي كه گفتم هم به اين دليل كه مطمئن باشيد اين بهايي كه دارن براي نجات از دست اين لندهور ميدن؛ عين آب جوب، مفته! مفت ... پس تورو جون هركي كه دوستش دارين؛ سنگ اين ملت رو به سينه نزنين كه آدم بدجوري يه جاييش مي‌سوزه. مي‌ترسم آخر و عاقبت اين دفاع از ملت عراق، به تبرئة اون لاشخور هم بكشه ... خدا خرش كرده وگرنه دوتا موشك كه به اسرائيل بزنه؛ يه مشت احمق ميفتن جلو كه به دشمن مشتركمون حمله كرده و هردومون مسلمونيم و تحت تجاوزيم و ... حالا خربيار و باقالي بار كن! ... خُب ما داريم توي اين مملكت زندگي مي‌كنيم و ديگه جيك و پوكشم مي‌دونيم. همچين روزي، متأسفانه خيلي هم بعيد نيست.
ما هرگز از تاريخ و حوادثش درس نمي‌گيريم. الان با اين سروصدايي كه سر اين راهپيمايي بپا ميشه، مستعد هر اَنگي ميشيم. فردا، عين ماجراي افغانستان كه گفتن القاعده در رفتن اومدن ايران، ميگن كه صدام سلاحهاي كشتار جمعيش رو منتقل كرده به ايران! كه ميتونه بگه نه؟ ... ما چندبار بايد از اين صدام بخوريم؟ به اين يارو و اصولاً عرب جماعت، هيچ رقم نميشه اعتماد كرد. شايد يادتون بياد كه موقع جنگ، ما تو بدبختي و فلاكت دست و پا ميزديم و نفتمون رو چكه چكه با التماس مي‌فروختيم و جون ملوانهامون رو هم سپرش ميكرديم تا از اين خليج بره بيرون. اما عراق، در كمال آرامش و امنيتي كه آمريكائيا واسش ترتيب داده بودن، روزي 6 ميليون بشكه ( دو برابر فروش فعلي ما ) نفت صادر مي‌كرد. سران ما اومدن يه طرح تاكتيكي ريختن و به قيمت خون جوونامون، فاو رو گرفتن كه شاهرگ نفت صدام بود و بدبخت ديگه نتونست يه قطره نفت بفروشه. همين كويت چٌس مثقال و عربستان ريغو، اومدن سهميه اوپكشون رو بردن بالا و بجاي عراق، نفت فروختن و پولشم نقد و دودستي، تقديم كردن به صدام! وقاحت و پتيارگي از اين بيشتر ديگه من سراغ ندارم. البته اونم خوب مزدشون رو داد. حالا اينا امروز سر ارث و ميراث دعواشون شده به تخت قبرستون! بزنن دمار از همديگه دربيارن. هركي خورد، مفت چنگ ما.
اونايي كه ديدين تو دنيا دارن يقه پاره مي‌كنن واسه اين جنگ، حال و روزشون با من و شما فرق داره. اونا نه اين پدرسوخته رو ميشناسن، نه موشك خورده تو سرشون نه جووناشون كشته و معلول و شيميايي شدن، نه 20 سال از قافله پيشرفت دنيا عقب افتادن، نه سرمايه‌هاي مادي و انسانيشون رو از دست دادن و نه هول و هراس يه ديوونگي جديد از اين يارو تو دلشونه. من طرفدار جنگ نيستم. و خدا اون روز رو نياره كه راضي به كشته شدن آدماي بيگناه باشم. فقط بازم مي‌خوام بگم كه ما داريم سر يه قبري گريه مي‌كنيم كه مرده توش نيست! مردم عراق، مثل مردم افغانستان، دارن بهاي رهايي از يك ديكتاتوري رو ميدن كه انصافاً بهاي سنگيني هم براش نيست. خيلياي ديگه تو دنيا حاضرن به همين بها و حتي بيشتر، از شر ديكتاتورهاشون خلاص بشن. اگه نتيجه اين رهايي، واسه ما و بقيه بد از آب درمياد؛ اين دليل بر اون نميشه كه براي اونا هم بد بشه و بخوايم ازشون پيرهن عثمون درست كنيم. اونها بدون شك ترجيح ميدن كه زير پرچم استعمار آمريكا باشن تا زير دگنك صدام و طالبان! ما هم كه نبايد دايه دلسوزتر از مادر باشيم و براشون تعيين تكليف كنيم كه ايني كه ما مي‌گيم به صلاح شماس. ما خيلي عرضه داشته باشيم، دودستي صَلاح خودمونو بچسبيم كه تو اين هير و وير يه بلايي سرمون نيارن.
بنابراين، مسأله اين جنگ، آزار ديدن مردم بيگناه (كه توي اينم شك هست!) نيست، بلكه اينه كه آمريكا رو از هر وقت ديگه‌اي، به سرنوشت دنيا، مسلط‌تر مي‌كنه. كه ابرقدرت بودنش رو تضمين مي‌كنه و نسبت به رقباش، بهش امتيازهاي حياتي ميده. پيروزي در اين جنگ، آمريكا رو به يه قدرت نظامي، سياسي و اقتصادي تمام عيار تبديل مي‌كنه و شاهرگ حيات بقيه دنيا، خصوصاً اتحاديه اروپا رو كه براش شاخ، شده بود؛ به دستش ميده. اونا هم از همين مي‌ترسن و اين هياهويي هم كه راه انداختن مال همينه. چطور وقتي كه شركتهاي آلماني به صدام مواد شيميايي مي‌فروختن، و چطور وقتي كه فرانسويا و روسها بهش هواپيما و موشك مي‌دادن؛ لاف حقوق بشر نمي‌زدن و دلشون بحال شهروندان غيرنظامي و زنها و بچه‌هاي بي‌دفاع نمي‌سوخت اما حالا واسه اين عراقيا دارن اشك تمساح مي‌ريزن؟ ... خوب معلومه كه اينا چشونه. دارن دروغ ميگن مث سگ! جونشون داره درمياد از اينكه مي‌بينن روزيشون داره ميفته دست آمريكا. ملت ساده رو هم با نشون دادن دوتا عراقي زخمي، احساساتي مي‌كنن و ميفرستن جلو. وگرنه اينا مار خوردن تا افعي شدن! و تا جايي كه پاي منافعشون باشه، دلشون بحال ابوالبشري نمي‌سوزه.
مخلص كلام اينكه دلتون واسه اين مردم نسوزه كه اگه اين چاه واسه بقيه آب نداشته باشه؛ واسه اونا حتماً نون داره! اگه مخالفيم، بايد مخالف جنگ به معناي صرف جنگ باشيم، اونم آگاهانه و با فكر و تحليل و ببينيم كه كجاي اين جنگ به نفع ما و كجاش به ضرر ماست نه اينكه مث بزغاله بيفتيم دُمب سر يه مشت آدمي كه يا منافعي در اينكار دارن يا احمقن يا ...

:: جون من بريد اينو بخونيد ... ( نوشته 7 فروردين رو بخونيد )
0 نظر ارسال مطلب به بالاترين: Balatarin