پاورقي

حاشيه‌اي بر اتفاقات معمولي

:: وزارت ايران‌خودرو
سهيمه‌بندي بنزين، براي سه‌ماهه‌ي تابستان، اعلام شد. در اين سهميه‌بندي، اقشار مرفه بي‌درد، يعني آنهايي كه خودروي توليد داخل، با حجم موتور بيش از cc2400 يا خودروي خارجي، با حجم موتور بيش از cc1300 سوار مي‌شوند؛ مشمول رأفت اسلامي نشده و سهميه‌اي به آنها تعلق نمي‌گيرد. سرپرست محترم وزارت كشور، فرموده‌اند كه اين خودروها را افراد متمكن سوار مي‌شوند و بنابراين، نيازي به يارانه ندارند. به علاوه، بنزين سوپر، مشمول دريافت يارانه نيست. و اما، چند نكته:
اول: كسي كه خودرويي با حجم موتور بيش از ميزان مصوب دارد، دست‌كم اين است كه حق دارد به اندازه‌ي سايرين، از يارانه‌ي دولت استفاده كند. همان 120 ليتر در ماه را. بقيه‌اش را چشمش كور، آزاد بخرد. اما اينكه كلاً از همه‌ي حق‌اش محروم بشود؛ كاملاً نسنجيده و ناعادلانه است. مثل اينكه، به يك نفر آدم درشت و قوي‌هيكل و پرخور، بگوييم چون تو زياد مي‌خوري، اصلاً به طور كل، به تو غذا نمي‌دهيم. احمقانه نيست؟ فوقش اين است كه بايد به اندازه‌ي بقيه، حق‌اش را بگيرد. حالا اگر خواست يك پرس اضافه بخورد؛ نوش جانش. اما بايد دست توي جيب خودش بكند.
دوم: همه جاي دنيا، مردم را تشويق مي‌كنند كه بنزين سوپر مصرف كنند. چون بازدهي بيشتري داشته و آلودگي كمتري ايجاد مي‌كند. حالا اينجا، كم مانده كه به بنزين سوپر، جريمه هم ببندند. تلاش مسئولان امر، براي رشد فرهنگ بهره‌وري، واقعاً قابل ستايش است.
سوم: بخشنامه‌ي كذايي، به طور كل، از رابطه‌ي ميان «حجم موتور» ، «ميزان مصرف بنزين» و «بازدهي» غافل است. مثال: تويوتا كرولا، با حجم موتور cc1800، تقريباً 7.5 ليتر در هر 100 كيلومتر مصرف دارد. اما، زانتيا، با همين حجم موتور، 13.5 ليتر مصرف مي‌كند (به گفته‌ي سايپا. وگرنه، واقعاً بيشتر از اين حرفها است). يعني 1.8 برابر تويوتا. پژو پارس هم، 12 ليتر مي‌سوزاند (البته، بهينه‌سازي مصرف سوخت، معتقد است كه پارس، 14 ليتر مصرف مي‌كند. خدا عالم است). حجم موتور هرسه، برابر است. اما مصرف سوخت آنها، از زمين به آسمان، متفاوت است. بنابراين، بازدهي كدام خودرو بيشتر است؟ و كداميك، سوخت بيشتري «هدر» مي‌دهد؟ حالا، كدام عقل سالمي، دوتاي آخري را شايسته‌ي دريافت يارانه مي‌داند و اولي را نه؟ واقعاً، نه تنها تأسف آور، بلكه، گريه‌آور است. نتيجه‌ي اين سياست، در كمال تأسف، تشويق مردم، به خريدن خودروهايي با بازدهي كمتر و در نتيجه، افزايش مهارنشدني مصرف بنزين در كوتاه مدت، و بالطبع، آلودگي محيط زيست، در سالهاي بعد خواهد بود. همه‌جاي دنيا فرهنگ سازي مي‌كنند و ما، بي‌فرهنگ سازي.
چهارم: غير از رونيز، پاجرو و ماكسيما، چه خودروي داخلي ديگري، با حجم بيش از cc 2000 داريم؟ و سر جمع، اين سه قلم خودرو، چه سهمي از بازار خودرو را تشكيل مي‌دهند كه ارزش اين همه الم شنگه راه انداختن، داشته باشد. واقعاً مي‌ارزد كه براي چهار تا و نصفي رونيز و پاجرو –كه بازدهي هردو، بالاتر از زانتيا است- به بازار سياه دامن بزنيم، فساد پديد بياوريم، چند نفر را حرام خور كنيم و با دست خودمان، نافرمان و قانون‌شكن، تربيت كنيم؟
پنجم: در حال حاضر در كشور، هيچ خودروي خارجي، با حجم موتور زير 1300 سي سي، وجود ندارد. اساساً، تعرفه‌هاي گمركي، فضايي براي رقابت در اين عرصه، باقي گذاشته است. خودروهاي خارجي، اغلب بالاي 1800 سي‌سي هستند. بنابراين، اصل مطلب، همان است كه جناب سرپرست وزارت كشور فرمودند: «اين قبيل خودروها را افراد متمكن سوار مي‌شوند. بنابراين، براي حمايت از اقشار آسيب‌پذير، يارانه به آنها تعلق نمي‌گيرد». صرف نظر از حماقت‌بار بودن اين استدلال، يك اشكال اساسي هم در مقدمات آن وجود دارد. آيا كسي كه يك ورنا خريده به قيمت 14 ميليون تومان –يا حتي هيونداي آوانته به قيمت 23 تا 27 ميليون تومان، يا چه مي‌دانم، سوناتاي ساده و سراتو و امثال آن- مرفه بي‌درد است يا كسي كه زانتياي 32 ميليوني و مزداي 35 ميليوني و ويتاراي 42 ميليوني سوار مي‌شود؟ تكليف ورنا داران كه با بي ام وي سواران، يك كاسه شده‌اند؛ چه مي‌شود؟ كلاً، مسأله اين است كه مسئولين امر، دليلي نمي‌بينند كه يارانه‌ي بنزين، به جيب لوكس‌سوارها بريزد. اما سوراخ دعا را گم كرده‌اند.
ششم: ايران خودرو، ماشين بالاي 2000 سي‌سي توليد نمي‌كند. اين از بدشانسي صاحبان خودروهايي با حجم موتور بيشتر است. تصور كنيد كه اگر براي خودروي داخلي هم سقف 1300 سي‌سي وضع مي‌شد؛ آن‌وقت، ايران خودروي عزيز، با اين‌همه انواع و اقسام پژوهاي ژيلا و فريبا، به علاوه، جناب ويتارا، چه بايد مي‌كرد؟
در كمال تأسف و اندوه، از اين داستان، بوي تماميت خواهي خودروسازان داخلي، به سركردگي ايران‌خودرو به مشام مي‌رسد. متأسفانه، منابع اين كشور، در غياب وجدان و شرافت، به سادگي تمام، حيف و ميل مي‌شود و هيچ‌كس از اولياي امور –تأكيد مي‌كنم، هيچ‌كسي كه كاري از دستش بربيايد- دل سوزي نمي‌كند. اگر تمام عالم استدلال بياورند؛ من باورم نمي‌شود كه در تمام دم و دستگاهي كه اين بخشنامه‌ي كذايي را تهيه كرده، يك نفر آدم عاقل وجود نداشته است كه اين استدلالهاي ساده را نداند و نفهمد، همين يك قانون ساده، چه عواقبي براي اين كشور بحران‌زده و ملت آن، دنبال خواهد آورد. فضاي رقابتي –كه همين الان هم اثر چنداني از آن نيست- كاملاً به نفع خودروسازان داخلي تغيير خواهد كرد. الگوي خريد، به سمت خودروهاي داخلي پرمصرف و كم‌بازده، تغيير خواهد كرد. مصرف بنزين، در مدتي كوتاه، سر به فلك خواهد زد و آلودگي، بيش از پيش، گريبانمان را خواهد گرفت. با كمال تأسف.

پ.ن: تا زماني كه ايران خودرو، سر از خلوت ما دربياورد و پايش به رختخوابمان كشيده شود؛ چيز زيادي باقي نمانده. بنابراين، تا مي‌توانيد از فرصتهاي باقي‌مانده‌ي زندگي، لذت ببريد. فعلاً، برنامه دارد تا جان و مالمان را به تاراج بكشد. تا نوبت ناموس، هنوز چند صباحي باقي است...
2 نظر ارسال مطلب به بالاترين: Balatarin
2 Comments:
Anonymous ناشناس said...
دور دورشان است.. مي چرخند...

Anonymous ناشناس said...
سلام علیکم حال شما خوبه؟بنده رو به خاطر دارید؟؟؟ خوشحال شدم بعد از چند وقت اومدم دیدم آپ فرمودید!!!!